ایران آزاد
ایران آزاد
حضرت آغا در سخنرانی اش در جمع دانشجویان گفته است: «... این ترقه‌بازی‌ها تأثیری در اراده ملت ایران ندارد ...» و مجیز گویانش اینگونه تفسیر کرده اند که: «... در موقع وقوع حادثه تلخی باید مدیریت بحران کرد و به عنوان رهبر یک جامعه به جامعه آرامش داد و ...» غافل از اینکه ایشان در ادامه مردم (و در واقع گروه های فشار) را به رفتار خودسرانه ترغیب می کند و می گوید: «... اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، می‌شود مسئله‌ی اصلی؛ نامه‌نگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله‌ی اصلی را از مسئله‌ی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله‌ی اصلاً بی‌اعتبارِ بی‌اهمّیّت فرعی را به‌عنوان یک مسئله‌ی اصلی، درشت میکنند. وقتی این‌جوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آن‌وقت اینجا جای همان آتش‌به‌اختیاری است که عرض کردم.»  این چه نوع مدیریت بحران و آرامش دادن به مردم است؟!  «آتش به اختیار» مفهومش چیست؟ مگر غیر از این است که وی محافل خودسر را در انجام اعمال خودسرانه تشویق کرده است؟
وی انجام چنین عملیات تروریستی و کشته و مجروح شدن دهها تن از مردم بیگناه را تنها «ترقه بازی» خوانده است! و جالبتر اینکه ایشان در ادامه انجام کارهای خودسرانه و خشونت آمیز را تشویق کرده است! واقعا جان مردم اینقدر در نظر ایشان بی ارزش است؟
به قول معروف «مردم به حاکمانشان شبیه ترند تا به والدینشان». گزارشگر صدا و سیما در هنگام وقوع عملیات تروریستی، در یک گزارش زنده که از رادیو پخش شد، گفت:«در عملیات تروریستی حرم مطهر فقط یک نفر به شهادت رسید و آن هم یک نفر از نیروهای خدماتی حرم»!
وقتی رهبر چنین فاجعه ای را ترقه بازی می خواند، از گزارشگر رادیو هم انتظار می رود که بی ارزش بودن جان مردم را با استفاده از لفظ «فقط» در گزارشش برساند و بخصوص با تاکید بر «نیروی خدماتی بودنِ» شخصِ کشته شده، تفکرِ طبقاتی موجود در مسئولین را بروز دهد!